بسمه تعالی
موضوع مقاله: جهانِ تشنه معنویت چگونه می تواند از آموزه های پیامبر اعظم، حضرت محمد بن عبدالله (ص) سیراب گردد و چه درسی از درسهای آن حضرت بشریت را نجات داده و به فلاح و رستگاری خواهد رساند؟
پیامبر گرامی اسلام(ص) دارای شخصیتی آسمانی وسیمایی ملکوتی است که از جانب خداوند سبحان به سمت رسا لت وبه عنوان رهبر وراهنمایی جهانیان مبعوث گردیده است قرآن که کتاب آسمانی وکلام خداوند است معجزه جاویدان آن حضرت است مورخین و محققین از صدراسلام تاکنون پیرامون شخصیت احوال وسیره آن حضرت آثار و تا لیفات گرانقدری را ارائه کرده اند اما بیان این نکته لازم است که شخصیت ومقام نبی مکرم اسلام(ص) چنان عظیم است که تاکنون به گوشه هایی از آن بیشتر اشاره نشده است ویقینا" مقام معنوی وشخصیت ارزشمند آن بزرگوار در این کلمات مختصر نمی گنجد براستی مقام معظم رهبری با تمام وجود حس کرده بود که جهان امروز تشنه معنویت است وبا هوشیاری این سال را به نام سال رسول اعظم (ص) نامگذاری کردند وفرمودند : درباره ی پیامبر اعظم (ص) چه عرض بکنیم؟ جز اینکه بگوییم : پیامبر اعظم اسلام (ص) مجموعه ی فضائل همه ی انبیاء واولیاء است . نسخه ی کامل وتکامل یافته ی همه ی فضائلی است که در سلسله ی پیامبران واولیاء الهی در تاریخ وجود داشته است ... او برهمه ی بشریت وبرهمه ی تاریخ شاهد وناظر است ، فراخواننده ی همه ی بشریت به سوی خداست وچراغ نور افشان را ه انسانها ست .(1) وخود ایشان راهکار مناسب برای درس گرفتن ازآن حضرت را چنین بیان می فرمایند که: امسال (سال پیامبر اعظم(ص) سال 1385) باید یک خیزش ، یک حرکت بزرگ ویک گام بلند داشته باشیم سال پیامبر اعظم ،سال نگاههای بلند ،سال امید ،سال کار ،سال مجاهدت ، سال خدمت وسال طراحی های هوشمندانه برای آینده ی کشور است ،سال حرکت به پیش است. (2)وبی شک برهمگان آشکار است که اگر بشر امروز به روش وسیره ی رسول اکرم (ص) که قرآن آن رابهترین سرمشق ها برای انسان معرفی می کند چنگ بزند وآن را ا لگو وسر مشق برای خود قرار دهد ، جامعه وجهان از جهل ونادانی وظلم وستم نجات پیدا خواهد کرد وبشریت به آرامش وآسایش خواهد رسید یقینا" آنچه جامعه امروز بیشتر از هرچیز نیازمند آنست اخلاق است اگر امروز مدعیان دروغین حمایت از بشر شعار صلح ودوستی سرمی دهندوبه بهانه ی مبارزه با تروریسم بسیج شده اند ذره ای از اخلاق برخورداربودند این همه کشت وکشتارونابرابری وجودنداشت ، اگرمدعیان کدخدایی دهکده جهانی الفبایی از اخلاق می دانستند نامی اززندان های ابو غریب وگوانتانامو وجود نداشت وامروزکشتگان افغانستان و عراق ولبنان وفلسطین و...درکنا رخانواده های خود زندگی آرامی داشتند وبرای سازندگی میهن خود تلاش می کردند واز همه مهمتر اینکه اگرامروز اخلاق وجود داشت ترس ونفاق معنا نداشت وسران کشورهای به ظاهر مسلمان ،خود فروخته دشمنان قسم خورده اسلام ومسلمین نبودند وحداقل برای نجات مردم ستمدیده فلسطین چاره ای می اندیشیدند .خداوند بزرگ درقرآن کریم می فرماید :" لقد کان لکم فی رسوالله اسوة حسنة" (3)یعنی به درستی که روش زندگی رسول خدا (ص) برای شما سرمشق نیکویی می باشد. وخود پیامبر رحمت حضرت محمد (ص) هدف از بعثت ورسالت خود را چنین می فرماید :" انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق "(4) یعنی من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شده ام.پس بر هر مسلمانی فرض است که در سا لی که ولی امر مسلمانان جهان آن را بنام پیامبر اعظم (ص) نامگذاری فرمودند در حد توان وبضاعت خود سیره واخلاق آن بزرگوار را برای همگان بازبان وقلم خود مطرح نماید تاچراغ روشنی باشد برای هدایت جهان ظلمانی امروز . واز سوی دیگر دولتمردان وکارگزاران اسلامی می بایست با یک خیزش وحرکت بزرگ درجهت رشد وبالندگی کشور واستفاده مطلوب از همه امکانات وفرصت ها طرح های هوشمندانه ای را ارائه وباتمام همت خود برای حل مشکلات مردم ورسیدن به قله های تعالی وپیشرفت مجدانه تلاش نمایند که دراین رابطه امیرمؤمنین حضرت علی (ع) می فرماید: به پاداشتن سنت پیامبر (ص) خصلت اهل ایمان و وظیفه ی حکومت اسلانی است.(5)
واسلام
منابع:
1و2-مجله ناظر امین ،شماره 26
3- سوره احزاب ،آیه 21
4- مستدرک، جلد 2، صفحه 355
5- نهج البلاغه ،خطبه 164
.............................................................................................................................................................................................
کودکی
حضرت محمد صلی الله علیه و آله در سال عام الفیل (570 میلادی) در ماه ربیع الاول دیده به جهان گشود. مورخان و دانشمندان شیعی ولادت رسول گرامی اسلام را در صبح جمعه روز هفدهم ربیع الاول و اکثر علمای اهل سنت ، دوازدهم همان ماه می دانند . پدر بزرگوار رسول خدا عبدالله ،پسر عبدالمطلب ،و مادر ارجمندش آمنه دختر وهب است. اجداد او عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مره بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان، همگی موحد و از مردان نیک روزگار خویش بودهاند. حضرت محمد صلی الله علیه و آله، هنوز به دنیا نیامده بود (یا در گهواره بود) که پدرش در بازگشت از شام «سوریه» در مدینه درگذشت. از آن پس سرپرستی کودک به عبدالمطلب، بزرگ خاندان قریش ،رسید و او نیز کودک را به دایهای به نام حلیمه از قبیله بنیسعد سپرد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم پنج سال در قبیله بنیسعد نزد حلیمه بود و پس از آن به دامان خانواده خویش بازگشت. پس از مدتی، آمنه برای زیارت قبر همسر خویش، عبدالله، و دیدار خویشاوندان راهی مدینه شد. او در این سفر فرزند خود را نیز همراه برد، یک ماه در شهر مدینه درنگ کرد و هنگام بازگشت در محلی به نام« ابواء» از دنیا رفت. عبدالمطلب پس از درگذشت آمنه، بیش از پیش از محمد محافظت میکرد؛ هر گاه در کنار کعبه با سران قریش و پسران خویش مینشست، همین که چشمش به محمد می افتاد او را در کنار خود مینشاند و میگفت:« به خدا سوگند، او دارای منزلتی بزرگ خواهد بود.» در هشتمین بهار زندگی حضرت محمد صلی الله علیه و آله، عبدالمطلب نیز درگذشت و بنا به سفارش او ابوطالب سرپرستی حضرت وی را به عهده گرفت ه گرفت .
آغاز بعثت
محمد امین ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز ونیاز با آفریننده جهان می پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذیرش وحی - کم کم - آماده می شد . درآن شب بزرگ جبرئیل فرشته وحی مأمور شد آیاتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در این هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهایی و توجه خاص به خالق یگانه جهان جبرئیل از محمد( ص ) خواست این آیات را بخواند : "اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی علم بالقلم . علم الانسان ما لم یعلم ".یعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفرید . او انسان را از خون بسته آفرید . بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است . خدایی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست . محمد ( ص ) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانایی خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که " لوح " را بخواند . اما همان جواب را شنید - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد می تواند "لوحی " را که در دست جبرئیل است بخواند . این آیات سرآغاز مأموریت بسیار توانفرسا و مشکلش بود . جبرئیل مأموریت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نیز از کوه حرا پایین آمد و به سوی خانه خدیجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خدیجه دانست که مأموریت بزرگ " محمد " آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : " بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمی دارد زیرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بینوایان کمک می کنی و ستمدیدگان را یاری می نمایی " . سپس محمد ( ص ) گفت : " مرابپوشان " خدیجه او را پوشاند . محمد ( ص ) اندکی به خواب رفت . خدیجه نزد " ورقة بن نوفل " عمو زاده اش که از دانایان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنین گفت :آنچه برای محمد ( ص ) پیش آمده است آغاز پیغمبری است و " ناموس بزرگ " رسالت بر او فرود می آید . خدیجه با دلگرمی به خانه برگشت . پیامبر اکرم هر سال مدتی را در غار حرا به اعتکاف مینشست. در این مدت که دور از مردم، تنها به عبادت خداوند می پرداخت کسی جز علی علیه السلام او را نمیدید. پس از پایان اعتکاف به مکه باز میگشت، گرد خانه خدا طواف میکرد و سپس به خانه میرفت. محمد صلی الله علیه و آله در بامداد بیست و هفتم ماه رجب سیزده سال قبل از هجرت، در غار حراء با نزول جبرئیل (فرشته وحی) و تلاوت آیات ابتدای سوره علق از جانب خداوند به پیامبری مبعوث گردید.پیامبر پس از نزول وحی از حرا پاپین آمد و به سوی خانه خدیجه رهسپار شد. اولین بانویی که به محمد صلی الله علیه و آله ایمان آورد و رسالت او را تصدیق کرد همسرش خدیجه و اولین مرد، علی علیه السلام بود؛ چنانکه خودش در نهج البلاغه میگوید:« در آن زمان، اسلام درخانهای نیامده بود مگر خانهی رسول خدا و خدیجه، و من سوم ایشان بودم. نور وحی و رسالت را میدیدم و بوی نبوّت را استشمام می کردم. . .»
ویژگی های اولین همسر پیامبر اکرم(ص)
خدیجه (س) 68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد . خانوادهاى کهخدیجه را پرورش داد ، از نظر شرافتخانوادگى و نسبتهاىخویشاوندى ، در شمار بزرگترین قبیلههاى عرب جاى داشت . اینخاندان در همه حجاز نفوذ داشت . آثار بزرگى و نجابت و شرافت ازکردار و گفتار خدیجه پدیدار بود . خدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریشبودند . پدرش خویلدبن اسد قریشى نام داشت . مادرش فاطمه دخترزائد بن اصم بود در زیر به برخی از ویژگی ها وخصایص آن بانوی بزرگوار اشاره می کنیم:
اخلاق خدیجه (س)
ازدواج قبلی خدیجه(س)
ویژگیهای خدیجه (س)
احترام حضرت محمد (ص) به خدیجه ، به خاطر عقیده و ایمان اوبه توحید بود . خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار مىرود . او اولین زنىبود که به اسلام گروید ; چنان که علىبن ابىطالب (ع) اولینمردى بود که اسلام آورد . اولین زنى که نماز خواند ، خدیجه بود. او انسانى روشن بین و دور اندیش بود . با گذشت ، علاقهمند بهمعنویات ، وزین و با وقار ، معتقد به حق و حقیقت و متمایل بهاخبار آسمانى بود . همین شرافتبراى او بس که همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت . خدیجه از کتب آسمانى آگاهى داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» مىگفتند . از نظر عقل و زیرکى نیزبرترى فوق العادهاى داشت و مهمتر اینکه حتى قبل از اسلام وى را«طاهره» و «مبارکه» و «سیده زنان» مىخواندند . جالب این است او از کسانى بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم (ص) مىکشید و همیشه از ورقهبن نوفل و دیگر علما جویاى نشانههاىنبوت مىشد . اشعار فصیح و پر معناى وى در شان پیامبر اکرم (ص) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت مىکند . دیگر خصوصیتخدیجه این است که او داراى شم اقتصادى و روحبازرگانى بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود . البته سجایاى اخلاقى حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیانآن ناتوان است . پیامبر اکرم (ص) مىفرماید : «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنتخویلد و فاطمه بنت محمد ومریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم .» چه مىتوان گفت در شان کسى که مایه آرامش و تسلاى خاطر رسولخدا (ص) بود ؟ ! در تاریخ مىخوانیم : «حضرت محمد (ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیتهاى ایشانمحزون و آزرده مىشدند ، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمىکرد مگریاد خدیجه ; و هرگاه خدیجه را مىدید مسرور مىشد»
آشنایىخدیجه با حضرت محمد (ص)
ویژگى دیگر پیامبر اکرم(ص)با همسران, مدارا کردن او در برابر اشتباهات آنان و عفو و گذشت بود. گاهى اشتباه و خطاهاى همسران, تـجاوز بـه حقوق پـیامبـر(ص)بـود. در این صورت حضرت حتـى بـدون یادآورى به آنان, از کنار این قضیه مى گذشت و آنان متوجه اشتباه خود مى شدند و سرافکنده مى گشتند; ولى گاه خطاها و اشتباهات آنان در امور مربوط به دیگران بود, که پیامبـر(ص)بـا گفتار و کردارى مناسب, آنان را متوجه مى کرد و اگر اشتـبـاه آنان ناشى از جهالت بود, با بیانى خوش این نقیصه را برطرف مى کرد, زیرا تبلیغ احکام و هدایت انسانها یکى از وظایف انبیاست. رجوع به اکثر نمونه هاى مطرح شده مى تواند دلیل خوبـى بـراى این ویژگى بـاشد; مثلا وقتى عایشه بـه ایشان گفت: دهانت بـوى مغافیر مى دهد, آیا مغافیر خورده اى؟ حـضرت فرمود: خـیر. نزد زینب شربـت عسل خورده ام. پیامبـر(ص)هیچ تحقیقى نکرد آیا وى راست مى گوید یا نقشه اى کشیده است, بلکه بـا سخت گیرى بـر خود و محروم ساختن خود از خوردن عسل, مشکل را حـل کرد و سوگند یاد کرد دیگر از آن عسل ننوشد. و یا مثـلا بـه همسرانش نگفت: تـو چـنین حقى ندارى, زیرا خودت در آن روزى که من طبـق فرمان خداوند تو و سایر همسرانم را بـین ماندن و بـا زندگى سـاده سـاخـتـن و یا طلاق گرفـتـن مخـیر ساختم; اولى را اختیار کردى! و باز نفرمود: آیه قرآن به من اختیار داده که نوبـت هر کدام از زنان را خواستـم, بـه تـإخیر بیندازم و هر کدام را خواستم, مقدم بدارم. پیامبـر(ص)بـدون هیچ گونه استفاده از حق قانونى خود و یا اشاره به ناسازگاریهاى برخى همسران و امثال آن, از تمامى این امور بـا کمال بـزرگوارى صرف نظر مى کرد.