موسی مباشری - پیامبر اعظم (حضرت محمد صلی الله علیه وآله) .
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه بردباری ندارد، دانشی ندارد . [امام علی علیه السلام]

پیامبر اعظم (حضرت محمد صلی الله علیه وآله) .

بسمه تعالی

موضوع مقاله: جهانِ تشنه معنویت چگونه می تواند از آموزه های پیامبر اعظم، حضرت محمد بن عبدالله (ص) سیراب گردد و چه درسی از درسهای آن حضرت بشریت را نجات داده و به فلاح و رستگاری خواهد رساند؟

 

               پیامبر گرامی اسلام(ص)  دارای  شخصیتی  آسمانی  وسیمایی ملکوتی است که از جانب  خداوند  سبحان به سمت  رسا لت  وبه عنوان  رهبر  وراهنمایی جهانیان مبعوث  گردیده است  قرآن که کتاب آسمانی وکلام خداوند  است  معجزه  جاویدان  آن  حضرت است  مورخین  و محققین  از صدراسلام  تاکنون  پیرامون  شخصیت  احوال وسیره آن  حضرت  آثار و تا لیفات گرانقدری  را ارائه  کرده اند  اما  بیان این  نکته لازم است که شخصیت  ومقام  نبی مکرم  اسلام(ص)  چنان  عظیم  است  که تاکنون به گوشه هایی از آن بیشتر  اشاره  نشده است  ویقینا"   مقام  معنوی  وشخصیت  ارزشمند آن  بزرگوار  در این کلمات  مختصر  نمی گنجد براستی مقام معظم رهبری با تمام وجود حس کرده بود که جهان امروز تشنه معنویت است وبا هوشیاری این سال را به نام سال رسول اعظم (ص) نامگذاری کردند وفرمودند : درباره ی پیامبر اعظم (ص) چه عرض بکنیم؟ جز اینکه بگوییم : پیامبر اعظم اسلام (ص) مجموعه ی فضائل همه ی انبیاء واولیاء است . نسخه ی کامل وتکامل یافته ی همه ی فضائلی است که در سلسله ی پیامبران واولیاء الهی در تاریخ وجود داشته است ... او برهمه ی بشریت وبرهمه ی تاریخ شاهد وناظر است ، فراخواننده ی همه ی بشریت به سوی خداست وچراغ نور افشان را ه انسانها ست .(1) وخود ایشان راهکار مناسب برای درس گرفتن ازآن حضرت را چنین  بیان می فرمایند که:  امسال (سال پیامبر اعظم(ص) سال 1385) باید یک خیزش ، یک حرکت بزرگ ویک گام بلند داشته باشیم سال پیامبر اعظم ،سال نگاههای بلند ،سال امید ،سال کار ،سال مجاهدت ، سال خدمت وسال طراحی های هوشمندانه برای آینده ی کشور است ،سال حرکت به پیش است. (2)وبی شک برهمگان آشکار است که اگر بشر امروز به روش وسیره ی رسول اکرم (ص) که قرآن آن رابهترین سرمشق ها برای انسان معرفی می کند چنگ بزند وآن را ا لگو وسر مشق برای خود قرار دهد ، جامعه وجهان از جهل ونادانی وظلم وستم نجات پیدا خواهد کرد وبشریت به آرامش وآسایش خواهد رسید یقینا" آنچه جامعه امروز بیشتر از هرچیز نیازمند آنست اخلاق است اگر امروز مدعیان دروغین حمایت از بشر شعار صلح ودوستی سرمی دهندوبه بهانه ی مبارزه با تروریسم بسیج شده اند ذره ای از اخلاق برخورداربودند این همه کشت وکشتارونابرابری وجودنداشت ، اگرمدعیان کدخدایی دهکده جهانی  الفبایی از اخلاق می دانستند نامی اززندان های ابو غریب وگوانتانامو وجود نداشت  وامروزکشتگان افغانستان و عراق ولبنان وفلسطین و...درکنا رخانواده های خود زندگی آرامی داشتند وبرای سازندگی میهن خود تلاش می کردند واز همه مهمتر اینکه اگرامروز اخلاق وجود داشت ترس ونفاق معنا نداشت وسران کشورهای به ظاهر مسلمان ،خود فروخته دشمنان قسم خورده اسلام ومسلمین نبودند وحداقل برای نجات مردم ستمدیده فلسطین چاره ای می اندیشیدند  .خداوند بزرگ درقرآن کریم می فرماید :" لقد کان لکم فی رسوالله اسوة حسنة" (3)یعنی به درستی که روش زندگی رسول خدا (ص) برای شما سرمشق نیکویی می باشد. وخود پیامبر رحمت حضرت محمد (ص) هدف از بعثت ورسالت خود را چنین می فرماید :" انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق "(4) یعنی من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شده ام.پس بر هر مسلمانی فرض است که در سا لی که ولی امر مسلمانان جهان آن را بنام پیامبر اعظم (ص) نامگذاری فرمودند در حد توان وبضاعت خود سیره واخلاق آن بزرگوار را برای همگان بازبان وقلم خود مطرح نماید تاچراغ روشنی باشد برای هدایت جهان ظلمانی امروز . واز سوی دیگر دولتمردان وکارگزاران اسلامی می بایست با یک خیزش وحرکت بزرگ درجهت رشد وبالندگی کشور واستفاده مطلوب از همه امکانات وفرصت ها طرح های هوشمندانه ای را ارائه وباتمام همت خود برای حل مشکلات مردم ورسیدن به قله های تعالی وپیشرفت مجدانه تلاش نمایند که دراین رابطه امیرمؤمنین حضرت علی (ع) می فرماید: به پاداشتن سنت پیامبر (ص) خصلت اهل ایمان و وظیفه ی حکومت اسلانی است.(5)

واسلام                

 منابع:

1و2-مجله ناظر امین ،شماره 26

3-     سوره احزاب ،آیه 21

4-     مستدرک، جلد 2، صفحه 355

5-     نهج البلاغه ،خطبه 164

.............................................................................................................................................................................................




موسی مباشری ::: دوشنبه 85/12/28::: ساعت 11:49 عصر

     کودکی

           حضرت محمد صلی الله علیه و آله در سال عام الفیل (570 میلادی) در ماه ربیع الاول دیده به جهان گشود. مورخان و دانشمندان شیعی ولادت رسول گرامی اسلام را در صبح جمعه روز هفدهم ربیع الاول و اکثر علمای اهل سنت ، دوازدهم همان ماه می دانند . پدر بزرگوار رسول خدا عبدالله ،پسر عبدالمطلب ،و مادر ارجمندش آمنه دختر وهب است. اجداد او عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مره بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان، همگی موحد و از مردان نیک روزگار خویش بوده‌اند. حضرت محمد صلی الله علیه و آله، هنوز به دنیا نیامده بود (یا در گهواره بود) که پدرش در بازگشت از شام «سوریه» در مدینه درگذشت. از آن پس سرپرستی کودک به عبدالمطلب، بزرگ خاندان قریش ،رسید و او نیز کودک را به دایه‌ای به نام حلیمه از قبیله بنی‌سعد سپرد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم پنج سال در قبیله بنی‌سعد نزد حلیمه بود و پس از آن به دامان خانواده خویش بازگشت. پس از مدتی، آمنه برای زیارت قبر همسر خویش، عبدالله، و دیدار خویشاوندان راهی مدینه شد. او در این سفر فرزند خود را نیز همراه برد، یک ماه در شهر مدینه درنگ کرد و هنگام بازگشت در محلی به نام« ابواء» از دنیا رفت. عبدالمطلب پس از درگذشت آمنه، بیش از پیش از محمد محافظت می‌کرد؛ هر گاه در کنار کعبه با سران قریش و پسران خویش می‌نشست، همین که چشمش به محمد می افتاد او را در کنار خود می‌نشاند و می‌گفت:« به خدا سوگند، او دارای منزلتی بزرگ خواهد بود.» در هشتمین بهار زندگی حضرت محمد صلی الله علیه و آله، عبدالمطلب نیز درگذشت و بنا به سفارش او ابوطالب سرپرستی حضرت وی را به عهده گرفت ه گرفت .




موسی مباشری ::: دوشنبه 85/12/28::: ساعت 11:45 عصر

آغاز بعثت

          محمد امین ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز ونیاز با آفریننده جهان می پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذیرش وحی - کم کم - آماده می شد . درآن شب بزرگ جبرئیل فرشته وحی مأمور شد آیاتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در این هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهایی و توجه خاص به خالق یگانه جهان جبرئیل از محمد(  ص ) خواست این آیات را بخواند : "اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی  علم بالقلم . علم الانسان ما لم یعلم ".یعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفرید . او انسان را از خون بسته آفرید . بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است . خدایی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست . محمد ( ص ) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانایی  خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که " لوح " را بخواند . اما همان جواب را شنید - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد می تواند "لوحی " را که در دست جبرئیل است بخواند . این آیات سرآغاز مأموریت بسیار توانفرسا و مشکلش بود . جبرئیل مأموریت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نیز از کوه حرا پایین آمد و به سوی خانه خدیجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خدیجه دانست که مأموریت بزرگ " محمد " آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : " بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمی دارد زیرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بینوایان کمک می کنی و ستمدیدگان را یاری می نمایی " . سپس محمد ( ص ) گفت : " مرابپوشان " خدیجه او را پوشاند . محمد ( ص ) اندکی به خواب رفت . خدیجه نزد " ورقة بن نوفل " عمو زاده اش که از دانایان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنین گفت :آنچه برای محمد ( ص ) پیش آمده است آغاز پیغمبری  است و " ناموس بزرگ " رسالت بر او فرود می آید . خدیجه با دلگرمی به خانه برگشت . پیامبر اکرم هر سال مدتی را در غار حرا به اعتکاف می‌نشست. در این مدت که دور از مردم، تنها به عبادت خداوند می پرداخت کسی جز علی علیه السلام او را نمی‌دید. پس از پایان اعتکاف به مکه باز می‌گشت، گرد خانه خدا طواف می‌کرد و سپس به خانه می‌رفت. محمد صلی الله علیه و آله در بامداد بیست و هفتم ماه رجب سیزده سال قبل از هجرت، در غار حراء با نزول جبرئیل (فرشته وحی) و تلاوت آیات ابتدای سوره علق از جانب خداوند به پیامبری مبعوث گردید.پیامبر پس از نزول وحی از حرا پاپین آمد و به سوی خانه خدیجه رهسپار شد. اولین بانویی که به محمد صلی الله علیه و آله ایمان آورد و رسالت او را تصدیق کرد همسرش خدیجه و اولین مرد، علی علیه السلام بود؛ چنانکه خودش در نهج البلاغه می‌گوید:« در آن زمان، اسلام درخانه‌ای نیامده بود مگر خانه‌ی رسول خدا و خدیجه، و من سوم ایشان بودم. نور وحی و رسالت را می‌دیدم و بوی نبوّت را استشمام می کردم. . .»

ویژگی های اولین همسر پیامبر اکرم(ص)

        خدیجه (س) 68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد . خانواده‏اى که‏خدیجه را پرورش داد ، از نظر شرافت‏خانوادگى و نسبت‏هاى‏خویشاوندى ، در شمار بزرگترین قبیله‏هاى عرب جاى داشت . این‏خاندان در همه حجاز نفوذ داشت . آثار بزرگى و نجابت و شرافت ازکردار و گفتار خدیجه پدیدار بود . خدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش‏بودند . پدرش خویلدبن اسد قریشى نام داشت . مادرش فاطمه دخترزائد بن اصم بود در زیر به برخی از ویژگی ها وخصایص آن بانوی بزرگوار اشاره می کنیم:




موسی مباشری ::: دوشنبه 85/12/28::: ساعت 11:41 عصر

اخلاق خدیجه (س)

          خدیجه در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیربود . او به فضیلت اخلاقى و پذیرایى‏هاى شایان بسیار معروف بود وبدین جهت زنان مکه به وى حسد مى‏ورزیدند . دخترت خویلد در سجایا و کمالات اخلاقى زبانزد و نمونه بود و به‏حق ایشان کفو خوبى براى پیامبر (ص) بود . بى‏تردید مى‏توان گفت‏که این سجایا و فضایل اخلاقى سبب شد تا خدیجه براى همسرى پیامبراکرم (ص) شایسته شمرده شود . طبق روایات ، او براى پیامبراکرم (ص) یاورى صادق بود .




موسی مباشری ::: دوشنبه 85/12/28::: ساعت 11:40 عصر

ازدواج  قبلی  خدیجه(س)

           معروف است اولین کسى که به خواستگارى خدیجه آمد یکى ازبزرگان عرب به نام «عتیق بن عائذ مخزومى‏» بود . او پس ازازدواج با خدیجه ، در جوانى در گذشت و اموال بسیارى براى خدیجه‏ارث گذاشت . پس از او «ابى‏هاله بن المنذر الاسدى‏» که یکى ازبزرگان قبیله خود او بود ، با وى ازدواج کرد . ثمره این پیوندفرزندى به نام «هند» بود که در کودکى در گذشت . ابى‏هاله‏نیز پس از چندى ، وفات یافت و ثروت بسیار از خویش بر جاى نهاد. هرچند این مطلب که پیامبر اکرم (ص) سومین همسر خدیجه بود وجز عایشه با دوشیزه‏اى ازدواج نکرد ، نزد عامه و خاصه معروف است; ولى مورد تایید همگان نیست . جمعى از مورخان و بزرگان ، نظرمخالف دارند ; براى مثال «ابوالقاسم کوفى‏» ، «احمد بلاذرى‏» ، «علم الهدى‏» ، (سیدمرتضى) در کتاب «شافى‏» و «شیخ طوسى‏» در «تلخیص شافى‏» آشکارا مى‏گویند که خدیجه ،هنگام ازدواج با پیامبر ، «عذرا» بود . این معنا را علامه‏مجلسى نیز تایید کرده است . او مى‏نویسد : «صاحب کتاب انوارو البدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله ، خواهر خدیجه‏بودند .




موسی مباشری ::: دوشنبه 85/12/28::: ساعت 11:38 عصر

 

ویژگیهای خدیجه (س)

          احترام حضرت محمد (ص) به خدیجه ، به خاطر عقیده و ایمان اوبه توحید بود . خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار مى‏رود . او اولین زنى‏بود که به اسلام گروید ; چنان که على‏بن ابى‏طالب (ع) اولین‏مردى بود که اسلام آورد . اولین زنى که نماز خواند ، خدیجه بود. او انسانى روشن بین و دور اندیش بود . با گذشت ، علاقه‏مند به‏معنویات ، وزین و با وقار ، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به‏اخبار آسمانى بود . همین شرافت‏براى او بس که همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت . خدیجه از کتب آسمانى آگاهى داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» مى‏گفتند . از نظر عقل و زیرکى نیزبرترى فوق العاده‏اى داشت و مهمتر اینکه حتى قبل از اسلام وى را«طاهره‏» و «مبارکه‏» و «سیده زنان‏» مى‏خواندند . جالب این است او از کسانى بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم (ص) مى‏کشید و همیشه از ورقه‏بن نوفل و دیگر علما جویاى نشانه‏هاى‏نبوت مى‏شد . اشعار فصیح و پر معناى وى در شان پیامبر اکرم (ص) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت مى‏کند . دیگر خصوصیت‏خدیجه این است که او داراى شم اقتصادى و روح‏بازرگانى بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود . البته سجایاى اخلاقى حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان‏آن ناتوان است . پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید : «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت‏خویلد و فاطمه بنت محمد ومریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم .» چه مى‏توان گفت در شان کسى که مایه آرامش و تسلاى خاطر رسول‏خدا (ص) بود ؟ ! در تاریخ مى‏خوانیم : «حضرت محمد (ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت‏هاى ایشان‏محزون و آزرده مى‏شدند ، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمى‏کرد مگریاد خدیجه ; و هرگاه خدیجه را مى‏دید مسرور مى‏شد»




موسی مباشری ::: دوشنبه 85/12/28::: ساعت 11:37 عصر

آشنایىخدیجه با حضرت محمد (ص)

              فضایل اخلاقى خدیجه ، بسیارى از بزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فکر ازدواج با وى مى‏انداخت . ولى خاطرات همسر پیشین به وى‏اجازه نمى‏داد شوهرى دیگر انتخاب کند . تا اینکه با مقامات‏معنوى حضرت محمد (ص) آشنا شد و آن دو غلامى که براى تجارت‏همراه پیامبر (ص) فرستاده بود ، مطالب و معجزاتى که از وى‏دیده بودند ، براى خدیجه نقل کردند . خدیجه فریفته اخلاق و کمال‏و مقامات معنوى پیامبر (ص) شد . البته او از یکى ازدانشمندان یهود و نیز ورقه بن نوفل ، که از علماى بزرگ عرب وخویشان نزدیک خدیجه به شمار مى‏رفت ، در باره ظهور پیغمبرآخرالزمان و خاتم الانبیا (ص) مطالبى شنیده بود . همه این‏عوامل موجب شد تا خدیجه حضرت محمد (ص) را به همسرى خودانتخاب کند . زفاف خدیجه با حضرت محمد (ص) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت‏از سفر تجارت شام تحقق یافت . در آن زمان ، حضرت‏محمد (ص) 25سال داشت و خدیجه چهل ساله بود.خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (ص) و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایى و مقام و جایگاه فامیلى خودرا فداى پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .




موسی مباشری ::: دوشنبه 85/12/28::: ساعت 11:37 عصر

رعایت عدالت

            یکى از ویژگیهاى پیامبر اکرم(ص)رعایت مساوات بین همسران بـود که به مواردى از آن اشاره مى شود:

ـ پـیامبـر اکرم(ص)مهریه هر یک از زنانش را چـهارصد درهم قرار داد(مهر السنه)و فرقى بـین عایشه, حـفصه, ام سـلمه, سـوده, میمونه, زینب دختر جحش و زینب دختـر خزیمه نگذاشت و ملاحظاتـى از قبیل قریشى و غیر قریشى, جوان و غیر جوان, بیوه و غیر بـیوه و امثال آن را در مهریه دخالت نداد. این تساوى حتـما اثر مثبـت خود را در ذهن زنان مى گذارد, تـا خـود را از نظر شخـصیت و سایر امور همانند یکدیگر ببینند. اگر یکـى از آنها ویژگى خـاص یا وضـعـیت ویژه اى داشـت, در آن وضعیت, پیامبر(ص)بـه نحو دیگرى جبـران کار و فعالیت و ویژگى او را مى کرد و با زبـان یا عمل بـه گونه اى رفتار مى کرد که تساوى و برابرى, بـرترى شخصى را از بـین نبـرد, که بـه مواردى از آن در آینده اشاره خواهد شد. على رغم اینکه هفت تن از همسـران داراى مهریه مسـاوى بـودند, ولى بـراى صفیه و جـویریه چنین مهریه اى ذکر نشده است. شاید بـه این جهت که ((صفیه)) اسیرى بـود که بـه اسارت در آمد و پیامبـر اکرم(ص) او را براى خود انتخاب(اصطفا)کرد و بـه این گونه افراد مهریه اى تعلق نمى گیرد و آزادى او مهریه اش شده است و ((جویریه)) اسیرى بود که سهم ((ثابـت بـن قیس)) انصارى شد و سپس بـا او عقد کتـابـتـى(یک نوع قرارداد آزادسـازى بـردگان)نوشت که در مقابـل پرداخت پول بـه عنوان مال الکتابـه آزاد شود. وى بـراى تهیه پول نزد پـیامبـر اکرم(ص)آمد و حـضـرت فـرمود: آیا بـهتـر از آن را نمى خواهى؟ پرسید: بـهتر کدام است؟ فرمود: پرداخت مال الکتابـه و ازدواج با من. گفت: بله. و پیامبر اکرم(ص)مال الکتابه را پرداخت و با او ازدواج کرد. بـه گمان زیاد مال الکتـابـه بـیش از چـهارصد درهم بـوده, ولى پـیامبـر اکرم(ص)آن را پـرداخت کرده است, زیرا ((جویریه)) مالى نداشت, اما پیامبـر اکرم(ص)آن را بـه عنوان مهریه قرار نداد تا او را بر دیگران برترى بخشیده باشد. همسر دیگرى که مهریه اش با دیگران تفاوت داشت, ام حبـیبـه دختر ابوسفیان بـود. او همراه بـا شوهر خود بـه حبـشه رفت و در آنجا شوهرش نصرانى شد. پیامبـر اکرم(ص) نجاشى را وکیل کرد او را بـه ازدواج حضرت درآورد و مهریه او چهارصد دینار بود. از سیره ابـن هشام و کامل بـن اثـیر معلوم نمى شود چـه کسـى این مهریه را مشخص کرده است, ولى ((ابن عبدالبر)) در استیعاب تصریح مى کند: این مقدار مهریه را نجـاشى مشخص کرده است. بـنابـراین اشکالى از ناحیه برابرى مهریه ها بر پیامبـر اکرم(ص) وارد نیست. اگرچه حتى بر فرض اینکه پیامبـر اکرم(ص)این مهریه را مشخص کرده باشد, اشکالى وارد نیست, زیرا ام حبیبه علاوه بـر مهریه نیاز بـه نفقه داشت و مقدار اضافه را ممکن اسـت بـه حـسـاب نفقه و هزینه زندگیش گذاشت, زیرا هزینه زندگى بـه عهده شوهر اسـت و پـیامبـر اکرم(ص)باید آن را پرداخت مى کرد.

 ـ علاوه بر مهریه از نظر نفقه و هزینه زندگى, پیامبر(ص)رعایت برابـرى و تساوى را مى کرد; مثلا پس از فتح خیبـر به هر کدام طبـق قول ((واقدى)) صد وسق (هشتاد وسق خرما و بـیست وسق جو)پرداخت کرد.ابـن هشام در این بـاره مى گوید: و قسم لهن مئه وسق و ثمانین وسقا,که معلوم نیست آیا به بـرخى صد و بـه بـرخى هشتـاد وسق داده و یا بـه هر کدام مجموعا صد وسق داده که هشتادتاى آن از یک جنس و بـقیه از جنس دیگرى بـوده است, تا بـا عبارت ((مغازى)) تـطبـیق کند و یا بـه هر کدام صد و هشتـاد وسق داده اسـت. احـتـمال اخـیر درسـت نیسـت, چـون در این صورت کلمه ((وسق)) در عبارت زاید است. احتمال اول نیز درست نیست, زیرا در این صورت باید تفصیل مى داد به کدام یک از زنان هشتاد و به کدام یک صد وسق داده است; همان طور که او و ((واقدى)) در بـاره سـهم دیگران تفصیل داده اند. بنابـراین احتمال وسط صحیح تر است. بـه هر حال ((واقدى)) که داستان و حوادث جنگها را نوشتـه, بـیان مى کند پیامبـر اکـرم(ص)سـهم آنان را بـه طور متـسـاوى پـرداخـت کـرد. ((وسق)) عبارت از شصت صاع اسـت و صاع تـقریبـا سـه کیلوگرم است. در نتیجه سهم هر زن هیجده تن مى شود که رقم نسبـتـا بـالایى اسـت, ولى احـتـمال دارد صاع و وسـق معانى دیگرى داشتـه بـاشد.                                                                        ـ پیامبر اکرم(ص)در سایر امور نیز رعایت تساوى و برابرى را مى کرد; مثـلا صبـحگاهان, پـس از نماز بـه حجره یکایک همسرانش سر مى زد و از آنان احوالپرسى مى کرد.                                                                         ـ او هر شب در اتـاق یکى از آنان بـه سر مى بـرد و تـساوى را کاملا رعایت مى کرد; حتى در دوران مریضى ایشان که بـه وفاتش منجر شد, رعایت تساوى را مى کرد, تا اینکه بیمارى بر او سخت شد و طبق نقل از همسرانش اجازه خواست در اتاق عایشه بماند. شاید ماندن در خانه عایشه به این جهت بود که او جوانتر بود و بیشتـر مى تـوانست از عهده کارهاى منزل و مداواى حضرت بـرآید, و شاید جـهات دیگرى داشتـه که بـعدا مورد اشاره واقع خواهد شد.  ـ پیامبر(ص)در سفرها و جنگها رعایت تساوى را مى نمود و پیوسته قـرعـه مى کـشـید و طبـق آن یکـى از زنان را همراه خـود مى بـرد. شایان ذکر است چون زمان و مدت غزوه ها معلوم نبود, راهى بـهتر از قرعـه کشـیدن بـراى رعـایت عـدالت و بـرابـرى وجـود نداشـت. جالب است بدانیم این همه اصرار بر تساوى و برابرى بین همسران و حتى اجازه خواستن از آنان در برخى موارد, از کسى سر مى زند که خداوند بـه او اجازه داده است بـین زنانش بـا بـرابـرى و تساوى برخـورد نکـند و زنان او نیز بـا همـین شـرط نزد او مـانده اند. قرآن مى فرماید: ((ترجى من تشإ منهن و تـووى الیک من تـشإ و من ابتـغیت ممن عزلت فلا جناح علیک ذلک ادنى ان تـقر اعینهن و لا یحزن و یرضین بما اتیتهن کلهن; نوبت هر کدام از زنها را که مى خواهى, بـه تإخیر انداز و هر کدام را که خواهى, پیش خود جاى ده. بـر تو بـاکى نیست که هر کدام را که ترک کرده اى,[ دوبـاره] طلب کنى. این نزدیکتـر اسـت بـراى اینکه چـشمانشان روشن گردد و دلتـنگ نشوند و همگى بـه آنچـه بـه آنان داده اى, خشنود شوند.)) شایان ذکر است این اختیارات را خود همسران پیامبر اکرم(ص)بـه او دادند. هنگامى که او آنان را ـ طبـق دستور و ارشاد خداوند ـ بین ماندن نزد پیامبر(ص) و تحمل زندگى ساده آن حضرت و بـین طلاق مخیر ساخت, همگى ماندن نزد آن حضرت و بـا هر شرایطى که پیامبـر اکرم(ص)صلاح بـداند را قبـول کردند, آیات 28 و 29 سوره احزاب از این واقعه بازگویى مى کند; بنابـراین رعایت نکردن تساوى, احجافى در حق زنان نبود, بلکه همگى آن را قبول کرده بـودند و آیه قرآن نیز بر این مطلب تصریح دارد, ولى با این حال پیامبر اکرم(ص)تـمام سعى خـود را بـراى رعایت تـساوى و عدالت, بـه کار مى بـرد.حتـى پـیامبـر اکرم(ص)در حال احرام رعایت مساوات را مى کـرد و هر شـب را کـنار یکـى از آنان بـه سـر مى بـرد. اگرچـه بـهره گیرى جنسى در حال احرام حرام است, ولى منافاتـى بـا رعایت تساوى بین آنان نداشت.




موسی مباشری ::: دوشنبه 85/12/28::: ساعت 11:35 عصر

رعایت روحیه هر یک از همسران

یکى دیگر از ویژگیهاى پیامبر(ص)که محبت همسرانش را بـه همراه داشت, رعایت روحیات آنان و ابراز علاقه به تمامى آنان مناسب بـا شإن هر یک بود; بـه طورى کـه هیچ کـدام احـسـاس نمى کـرد دیگرى محبوبـتـر از او نزد پـیامبـر(ص)است; مثلا وقتـى مى دید عایشه زن جوانى است که دوست دارد محبوب شوهر خود بـاشد, بـا الفاظى نظیر ((کلمینى یا حمیرا; اى حمیرا! با من سخن بگو)) محبـت او را بـه خود جلب مى کرد. و وقتى بـا ((ام سلمه)) مواجه مى شد که داراى فرزندانى بود و بچه هایش را نیز بـسیار دوست مى داشت, احوال آنان را مى پـرسید و بـر آنان اسم جدیدى مى گذاشت که نشانه اعتـنا بـه آنان بـود; مثـلا او دختـر کوچـکى داشت که نامش ((زینب)) بـود و پـیامبـر اکرم(ص)او را ((زناب)) صدا مى زد و مى پـرسید: ((زناب)) کجاست, یا وقتى در حجه الوداع شتر صفیه از رفتـن ایستـاد و صفیه از شدت ناراحتى گریه کرد, پـیامبـر(ص)بـا دست خود اشکهاى او را پـاک کرد و او را دلدارى داد و دستـور داد قافله همان جـا فرود آید, در حالى که تـصمیم بـه فرود آمدن در آن مکان رانداشت. پیامبر اکرم(ص)به خاطر اهانتى که زینب بـنت جحش بـه صفیه کرد, مدتى با زینب قطع رابـطه کرد, ولى پس از اینکه زینب از کار خود پشیمان شد, پـیامبـر(ص)بـه غرفه او رفت و تـختـخوابـش را مرتـب کرد و این گونه محبت خود را به او ابراز کرد.  وقتى بـه ((بـره)) دختر حارث از بـنى المصطلق که در جنگ اسیر شده, پیشنهاد ازدواج داد و او با خوشحالى پذیرفت, پیامبر(ص)اسم او را ((جویریه)) نهاد . و با این کارها محبت او را کاملا به خود جذب کرد.




موسی مباشری ::: دوشنبه 85/12/28::: ساعت 11:33 عصر

مدارا کردن

          ویژگى دیگر پیامبر اکرم(ص)با همسران, مدارا کردن او در برابر اشتباهات آنان و عفو و گذشت بود. گاهى اشتباه و خطاهاى همسران, تـجاوز بـه حقوق پـیامبـر(ص)بـود. در این صورت حضرت حتـى بـدون یادآورى به آنان, از کنار این قضیه مى گذشت و آنان متوجه اشتباه خود مى شدند و سرافکنده مى گشتند; ولى گاه خطاها و اشتباهات آنان در امور مربوط به دیگران بود, که پیامبـر(ص)بـا گفتار و کردارى مناسب, آنان را متوجه مى کرد و اگر اشتـبـاه آنان ناشى از جهالت بود, با بیانى خوش این نقیصه را برطرف مى کرد, زیرا تبلیغ احکام و هدایت انسانها یکى از وظایف انبیاست.  رجوع به اکثر نمونه هاى مطرح شده مى تواند دلیل خوبـى بـراى این ویژگى بـاشد; مثلا وقتى عایشه بـه ایشان گفت: دهانت بـوى مغافیر مى دهد, آیا مغافیر خورده اى؟ حـضرت فرمود: خـیر. نزد زینب شربـت عسل خورده ام. پیامبـر(ص)هیچ تحقیقى نکرد آیا وى راست مى گوید یا نقشه اى کشیده است, بلکه بـا سخت گیرى بـر خود و محروم ساختن خود از خوردن عسل, مشکل را حـل کرد و سوگند یاد کرد دیگر از آن عسل ننوشد. و یا مثـلا بـه همسرانش نگفت: تـو چـنین حقى ندارى, زیرا خودت در آن روزى که من طبـق فرمان خداوند تو و سایر همسرانم را بـین ماندن و بـا زندگى سـاده سـاخـتـن و یا طلاق گرفـتـن مخـیر ساختم; اولى را اختیار کردى! و باز نفرمود: آیه قرآن به من اختیار داده که نوبـت هر کدام از زنان را خواستـم, بـه تـإخیر بیندازم و هر کدام را خواستم, مقدم بدارم. پیامبـر(ص)بـدون هیچ گونه استفاده از حق قانونى خود و یا اشاره به ناسازگاریهاى برخى همسران و امثال آن, از تمامى این امور بـا کمال بـزرگوارى صرف نظر مى کرد.




موسی مباشری ::: دوشنبه 85/12/28::: ساعت 11:32 عصر

<   <<   6   7      >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2


بازدید دیروز: 8


کل بازدید :163665
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
موسی مباشری
رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) در این مقطع زمانى، یاد و نام مبارک پیامبر اعظم از همیشه زنده‏تر است؛ و این یکى از تدابیر حکمت و الطاف خفیّه‏ى الهى است. امروز امت اسلام و ملت ما بیش از همیشه به پیغمبر اعظم خود نیازمند است؛ به هدایت او، به بشارت و انذار او، به پیام و معنویت او، و به رحمتى که او به انسان‏ها درس داد و تعلیم داد. امروز درس پیغمبر اسلام براى امتش و براى همه‏ى بشریت، درسِ عالم شدن، قوى شدن، درس اخلاق و کرامت، درس رحمت، درس جهاد و عزت، و درس مقاومت است. پس نام امسال به طور طبیعى، نام مبارک پیامبر اعظم است. در سایه‏ى این نام و این یاد، ملت ما درس‏هاى پیغمبر را باید مرور کند و آنها را به درس‏هاى زندگى و برنامه‏هاى جارى خود تبدیل کند. ملت ما به شاگردى مکتب نبوى و درس محمّدى (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) افتخار مى‏کند **********************************
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<